سه استراتژی میلیاردرها برای موفقیت که باید بدانید!
با تمرین اصول اولیهی ریسک پذیری و پاداش در زندگی، “جان پل گتی” به ثروتمندترین مرد دنیا تبدیل شد.
در مقاله امروز، قصد دارم بینش اصلی این شخص رو در کاهش خطر و موفق شدن به شما بگم و اینکه چطور میتونید اون رو توی هر تصمیمی که میگیرید به کار ببندید.
در ضمن ایدههای دیگهای رو یاد میگیرید که میتونند در تصمیمگیری بهتر و کاهش خطر همراه با موفقیت، به شما کمک کنند.
استراتژی یک میلیاردر برای موفقیت
قانون مورفی را به یاد بیارید: هر چیزی که احتمال خطاش وجود داره به خطا میره. چند قانون دیگه هم کنار قانون مورفی وجود دارند، مثل: هر چیزی که احتمال خطاش وجود داره، در بدترین زمان به خطا میره. و از بین همهی چیزهایی که احتمال خطای اونها وجود داره، گرونترین اونها در بدترین زمان ممکن به خطا میره.
تبصرهی دیگهای هم وجود داره: همه چیز بیشتر از بهترین محاسباتتون طول میکشه تا تموم بشه.
در توصیه به افرادی که به کارآفرینی(ارزش آفرینی) و ریسک مشغول هستند پیشنهاد میشه بهترین تخمین خودشون رو از پایان کار بزنند؛ حتی برای هر کار تجاری. و بعد، اون رو سه برابر کنند تا به عددی واقعی برسند. هر وقت کارآفرینان(ارزش آفرینان) از این توصیه پیروی میکنند، از درک این نکته شگفت زده میشن که با وجود بهترین محاسبات اولیهای که داشتند، نیاز به زمانی، سه برابر چیزی رو دارند که بهش فکر میکردند.
همیشه یک عامل پنهانی رو هم اضافه کنید
تبصرهی دیگه این هست: همه چیز بیشتر از اونچه به احتمال قوی در توصیهها پیش بینی شده، هزینه خواهد داشت. در کوچیکترین خطرات در هر کاری، همیشه یک عامل پنهانی رو به محاسبات میزان اطمینان نداشتن خودتون اضافه کنید. مثلا هر وقت طرح کسبو کاری رو میریزید، همیشه ۲۰ درصد به کل هزینههایی که میتونید شناسایی کنید، اضافه کنید که برای هزینههای احتمالی در نظر گرفته باشید. هر چیزی کمتر از اون، چه در کسبو کار، چه در زندگی خصوصیتون، احتمال خود فریبی داره و عواقب خوبی به همراه نخواهد داشت.
وقتی بدترین چیزهای ممکن رو شناسایی کردید، فهرستی تهیه کنید از کارهایی که میتونید برای جبران این عوامل منفی انجام بدید. در کاری که اسمش پیش بینی بحران هست، شرکت کنید. به جلوتر و آینده نگاه کنید و هر بحران احتمالی رو تصور کنید که شاید در نتیجهی تغییر شرایط بیرونی اتفاق بیفته.
به شدت واقع بین باشید
مردان و زنانی که به سطح بالایی از موفقیت رسیدند، خیلی واقع بین هستند؛ اونها به شانس اعتماد نمیکنند. هر خطر احتمالی رو محاسبه میکنند و بعد، در مورد این فکر میکنند که اگه چنین اتفاقی بیفته چه باید بکنند.
همیشه یک برنامهریزی پشتیبان برای چیزهایی در نظر میگیرند که اونطور که اونها میخوان، جلو نمیره. اونها یک برنامهی دوم دارند و گزینههایی برای اون برنامه دارند که همهی متغیرها رو در نظر میگیره.
همون کاری رو بکنید که از اون میترسید
یکی از بهترین راههای افزایش پذیرش ریسکهای هوشمندانه این هست که با سرعت کم و آگاهانه و از روی عمد، کارهایی رو بکنید که از اونها میترسید.
راهی خیلی خوب برای غلبه بر ترس ریسک پذیری این هست که اهدافی روشن، مکتوب و قابل ارزیابی برای خودتون تعیین کنید و بعد، مرتب اون اهداف رو مرور کنید.
وقتی اهداف و برنامههای روشنی دارید و مدام روی اونها کار میکنید و هر روز پیشرفتتون رو ارزیابی میکنید، میبینید که چه کاری رو درست انجام میدید و چطور میتونید عملکردتون رو بالا ببرید. اون وقت احساس شایستگی و قابلیت بیشتر و در واقع احساسی بهتر در مورد خودتون خواهید داشت.
در نتیجه بیشتر فکر خواهید کرد و تمایل بیشتری به چالشهای بزرگتر نشون خواهید داد.
حس میکنید حاکم بر سرنوشت خودتون هستید و همچنین ناخدای روحتون؛ و احتمال موفقیتتون هم بیشتر و بیشتر خواهد شد.
نتیجه گیری
در مطالبی که گفتم سه مرحله وجود داره که میتونید برای عملی کردن این ایدهها اونها رو به کار ببندید.
اول، هر موقعیت نگران کنندهای رو توی زندگیتون در نظر بگیرید و بپرسید: بدترین چیز ممکن که میتونه اتفاق بیفته، چیه؟ بعد، برید سر کار و مطمئن بشید که اتفاق نخواهد افتاد.
دوم، به آیندهی زندگیتون نگاه کنید و بدترین چیزهایی رو تشخیص بدید که شاید اتفاق بیفتند. با برداشتن قدمهای مداوم به سمت محفاظت در برابر اون اتفاقات، در پیش بینی بحران شرکت کنید.
سوم، از جایگاه اهداف روشن و مکتوب و برنامهای توام با جزئیات شروع کنید و به صورت منظم مرورشون کنید. بخش دیگهش رو در نظر بگیرید و همیشه دنبال راههایی برای افزایش احتمال موفقیت خودتون باشید.
امیدوارم این مطلب بتونه کمک زیادی به موفقیت شما کرده و در آینده شما هم یکی از میلیاردرهای موفق در حوزه کاری خودتون بشید. باعث افتخار ماست که نظرات خودتون رو با مجموعه سوشال به اشتراک بذارید.
پاسخ